مسیحامسیحا، تا این لحظه: 9 سال و 14 روز سن داره

آرامشم تویی پسرقشنگم

بالاخره پسر کوچولوی منم دندون دار شد

 17 بهمن بود خونه خاله سودابه بودیم شب خاله سودابه گفت صدای تقی شنیده ولی من باورم نشد تا بالاخره فردا خودم دلنوازترین صدای تق دنیا رو شنیدم مبارکت باشه همه کس مامانی  اینم چند تا عکس خوجل موجل به مناسبت دندون خوشگل آقا پسر عزیز دردونه م     قربون قد و بالات برم راننده کوچولوم که اینقد زورت زیاده که چه من پشت فرمون باشم چه بابایی در هرصورت باید اجازه بدیم چند دقیقه ای پشت فرمون باشی تا خیالت راحت شه ...
20 بهمن 1394

مسیحا ودومین سفرش به قشم

 یعنی من ماه تر و جیگرتر از تو ندیدم و نخواهم دید همه کسم به شدت مهربون آقا و آروم یعنی حتی درصدی هم مارو تو این سفر اذیت نکردی تا میگشتیم که سوار به کالسکه ت اروم فقط نگاه میکردی دور و برتو وقتیم سوار ماشین میشدیم که بغلم میخوابیدی دردت به جونم که اومدی و زندگیمونوسرشار از خوشی کردی حتی یک لحظه م  چشم از مرغای دریایی برنمیداشتی که چهره نازت تو عکس بیفته تموم مدتی که سوار لنج بودیم  فقط پرنده ها رو دید میزدی اینم عکس خریدات پسر نازم ...
20 بهمن 1394

پسر یکی یه دونه ام

شرمنده مامانی چند وقته نتونستم به وبلاگت سر بزنم و عکسای قشنگتو بزارم  ولی الان با کلی عکس جدید و شیرین اومدم     قربون این طرز خوابیدنت برم  اینم یخچالمون ...
20 بهمن 1394

بابا چه مهربونه

پسرک خوشگل و شیرین من بابایی تو مهربون ترین بابابی دنیاس اون عاشقانه دوستت داره توام بی نهایت دوسش داری به محض اینکه از سرکار میاد چهار دست و پا میری جلوش و با عمیق ترین و قشنگ ترین لبخند دنیا ازش استقبال می کنی اینم بگم که تو درست بعد اتمام هفت ماهگی و دقیقا اول هشت ماهگی شروع کردی به چهار دست و پا رفتن هزار ماشالله ولی از دندون فعلا خبری نیست بجز بی خوابی های که به ما و خودت میدی  بهت افتخار می کنیم پسر باهوش و جذاب ما   ...
5 آذر 1394

وقتی مسیحا جون شیطون می شود

قربونت بشم که اینقدر شیطون شدی یه لحظه م آروم وقرار نداری قلب مامان اینم از دسته گلت خونه خاله شبو جون     عاشق استخر توپی و کلی باهاش حال می کنی   عافیت باشه عشق کوچولوم ایشالا حموم  عروسیت دردت به جونم     قربون این خوابیدنت بشم عسلکم   جوجوی من چرا آخه اینقد عشق لباسشویی داری تو عزیزززززم     ...
5 آذر 1394