مرد کو چکم
امروز 6 ماهه شدی زبونم قاصره پسرم از اینکه بگم تا چه حدددددددددد شادم که هستی تو مثل یه معجزه وارد زندگی ما شدی درست جایی و زمانی که لازم بود بیای خدا لطفشو شامل حال ما کرد و تو قدم گذاشتی روی چشمای ما خوش اومدی عزیزترینم بابایی میگه یه جور عجیب غریبی دوستت داره ولی نمی تونه بگه چجوری درکش می کنم چون منم معتقدم تو رو یه جور عجیب غریبی دوست دارم که قابل گفتن نیست
امروز واکسن 6 ماهگی رو زدی با وزن 8 کیلو و قد 67 و دور سر 43 برای من خیلی سخت بود فشارم داشت میفتاد کلی گریه کردم آخه اصلاااا و ابدااا طاقت گریه تورو ندارم تو مثل همیشه مثل یه شیر مرد با واکسن مقابله کردی حتی وقتی آمپول رو زد اصلا گریه نکردی فقط وقتی مواد رو ریخت یه کوچولو گریه کردی و من اون لحظه می خواستم بمیرمخانمای اونجا مسخرم میکردنولی برام مهم نبود توی دنیا فقط تو و شادی تو عزیز دل مهمه اومدیم خونه عین روزای قبل به بازی و شیطونیات ادامه دادی راستش تصور بدتری از این واکسن داشتم ولی یادم رفته بود پسرم یه قهرمانه و با همه ی بچه های دنیا فرق دارهفرشته کوچولوی من هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت دیگه گریه نکن تا من زندم نمیزارم گرد ناراحتی و غصه روی صورت مثل ماهت بشینه عزیزکم
الانم لالا کردی و من دارم برات می نویسم و البته مراقبم که یه وقت زبونم لال تب نکنی یکم دیگه بهت قطره استامینیفون میدم و خودمم میرم توی بهشتم " وسط دوتا مرد که عزیزترینای زندگیمن لالا می کنم
عاشقانه دوستت داریم پسرکم" نگرانی امروز بابات کم از من نبود اینو از چشماش می خوندم ولی مثل همیشه عین کوه استوار کنارم بود تا من خودمو نبازم" مسیحا پسرک عزیزتراز جونم اینو همشه و همیشه آویزه گوشت کن پدر تو بهترین مرد دنیاست هیچ چیز دیگه ای در وصفش نمی تونم بگم اون صبورترین بااحساس ترین و دوست داشتنی ترین مرد دنیاس" همیشه قدرشو بدون عزیز دلم. پدر تو عشق منه دلیل بودن منه و من به جرات میگم اولین مردیه که تااین حد عاشقش هستم و آخرین مرد زندگیمم تویی کوچولوی دوست داشتنی من
6 ماهگیت مبارک قند عسلم